از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود؟
جمعه, ۲ فروردين ۱۳۹۸، ۰۱:۱۵ ق.ظ
تا به حال فکر کرده اید که شما چه کسی هستید؟ زندگی می کنید که چه بشود؟ تا به حال به هدف زندگی فکر کرده اید. اصلا این درس خواندن ها و کار کردن ها و ازدواج کردن و اساسا لذت بردن به چه قصدی و با چه هدفی است؟
همواره تا به چیزی نرسیدیم می گوییم اگر برسیم چه می شود اما اگر برسیم می گوییم همین بود...
بله دوست عزیز زندگی تا تهش باید بگی همین بود ... و همش خودت را سرگرم کنی تا زندگی ات بگذرد و عمرت تمام شود و تازه موقع مرگ هم با حسرت می خواهی بروی! آیا یک سیکل دوری بی پایان واقعا حسرت برانگیز است؟
شاید با خودت بگویی این حرف های نهیلیستی چیست . اصلا نکند قصد دارد ورژن جدید صادق هدایت و کافگا لقب بگیرد و ...
چه بخواهیم و چه نخواهیم با این سوالات درگیر می شویم و دیر یا زود این سوالات خورنده، ذهن ما را کند می کند و خودش را به ما می قبولاند که : هرجه زود تر جواب این سوال اساسی رو پیدا کن. با اسلحه بر سایه زندگی ات می ایستد و قریاد می زند در چه حالی ... تو کی هستی ؟
کجای کاری پسر؟ داری چی کار میکنی اصلا ...
کمک به آحاد بشر و خدمت به بشر هدف من است؟ آیا واقعا چنین است ؟ آیا واقعا می توان بر این اساس کل زندگی را پی ریزی کرد ؟ اصلا من به دیگری کمک کنم خب او هم در سیکل مضخرف بی هدف زندگی گیر کرده است...
مطمئن باشید تنها در یک صورت به این سوالات آن طور که باید بپردازید نخواهید پرداخت. در چه صورتی ؟ درصورتی که خورتان را سرگرم کنید ... آن قدر سرگرم شوید و به فکر تامین معاش و لذت و ... باشید خب اگر اصلا به این سوالات نپرداختید احتمالا این حرف ها را شر و ور می دانید.
ممکن است فردی با اندیشه مذهبی بگوید من برای فردای قیامت تمام تلاشم را می کنم اما آیا این پاسخ کافیست؟ خب این سوال هنوز گشوده است فرض کنید در دنیای بعدی می خواهید لذت ببرید خب لذت به چه معنا و چگونه است؟ پس اگر فقط به بهانه این که اعتقاد به دنیای دیگر داریم برای شونه خالی کردن از این سوال کافی نیست.
اصلا از اندیشه دینی می پرسم که ؟ آیا آن لذتی که در دنیای بعد به دنبالش هستید آیا در این دنیا قابل دسترسی است و اگر هست پس چرا آن را نیافتید؟ و اگر در دسترس نیست چرا در دسترس نیست؟ مگر ظرف تحقق آن ها چیستند؟ شما که همان شخص خواهید بود یعنی من که ثابت است...
یاد فیلم ماتریس افتادم اگر همه چیز را صرفا اطلاعات و دیتا بدانیم پس عملا نباید سدی میان این دنیا و آن دنیا قایل شد چون شما که ثابت هستید و اطلاعات محیطی هم خلاصه می شود در یکی سری اطلاعات بی ارزش ...
جای این پرسش ها در فلسفه است اما من می خواهم به عنوان یک مهندس برق یا بیوالکتریک به این حوزه ها بپردازیم.
فعلا اثبات کردیم که جای پرسش باز است و اندیشه دینی و غیر دینی هم ندارد.
می ترسم پس از عمری وقت گذاشتن و نوشتن و فکر کردن تهش بگویم هنوز جای پرسش باز است و جواب هم چنان مبهم...
آیا این خاصیت دنیایی است که در درونش زندگی می کنیم؟
